میکی و دیکی دو برادر هستند. دیکی با بازی کریسین بل از بوکسرهای قدیمی بوده که به علت اعتیاد به کرک نتوانسته جایگاه خود را در ورزش بوکس حفظ کند. برادر او میکی با نقش افرینی مارک والبرگ از بوکسرهای جوان است که در چند بازی اخیر با شکست مواجه شده.
مادر میکی به عنوان مدیر برنامه های او وظیفه یافتن حریف جدید را به عهده دارد که چندان در اینکار موفق نمینماید، از طرفی دیکی هم که در ظاهر مربی اوست بعلت اعتیادش بیشتر اوقات سر تمرینات حاضر نیست. در این حین فیلمی در مورد اعتیاد به کرک با محوریت دیکی در حال ساخت است. او که حس می کند فیلم به قهرمانیهای او اشاره دارد بسیار از این بابت خوشحال است، غافل از آنکه فیلم به بررسی اعتیاد او میپردازد.
نماهای بستهی ضربات مشت، ناک اوتهای ناگهانی، چهرههای کبود و چشمهای ورم کرده، خانوادههایی که خیره به قاب تلویزیون با هر ضربه اشک میریزند یا به هوا میپرند، همه اینها و بطور کل خشونت و بار عاطفی که قهرمانان این دسته از فیلمها به دوش میکشند نمونهای از دلایلی است که همچنان میتوانیم از بوکس را به عنوان دراماتیکترین ورزش در سینما نام ببریم.
اما در میان فیلمهای مطرح ساخته شده از این ورزش، مشتزن نمرهای متوسط میگیرد. فیلم بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده و کارگردان تمام سعی خود را کرده که به اصل قصه وفادار بماند. شاید این رویکرد را بتوان در انتخاب نماها بخوبی حس کرد. در صحنههای بوکس خیلی شاهد نماهای بسته نیستم و گزارشوار رقابت را دنبال میکنیم. این فرم را میتوان در بیشتر صحنههای فیلم به وضوح دید. دوربین دیوید او راسل زیاد به کلوز آپ نزدیک نمیشود و سعی میکند حدالمقدور در مدیوم شات باقی بماند تا بیطرفانه وقایع را تعریف کند. این عدم نزدیک شدن به شخصیتها در فیلمنامه هم شکل میگیرد و متاسفانه باعث شده ما به لایههای زیرین شخصیتها راه پیدا نکنیم و در همان سطح بمانیم. میکی و تحولات درونیش تنها زمانی برایمان نمود میکند که واکنشش را در مقابل خانوادهاش میبینیم.و همینطور دیکی را در بالاترین نقطه اوجش زمانی که میخواهد مواد را ترک کند در حد یک تصمیم نظارهگر هستیم.
مشکل دیگر فیلم را میتوان در عدم انتخاب درست شخصیت اصلی قصه دید. ما در ظاهر میکی را بعنوان شخصیت محوری میبینیم اما پتانسیل فیلم در دستان دیکیست. شاید اگر دوربین وارد زندگی خصوصی دیکی میشود و اوج و فرودهای زندگی او را به تصویر میکشید با فیلم بهمراتب جذاب و پختهتری روبرو بودیم.
گویا قرار بوده جای مارک والبرگ از مت دیمون دعوت شود و افسوس که این اتفاق نیوفتاده. بازی کریستن بل مثل همیشه خوب است و در این فیلم بار دیگر مانند فیلم ماشینیست وزن خود را کم کرده. قدرت بازی او را میتوان وقتی تیراژ پایانی آغاز میشود و فیلمی از دیک اکلوند واقعی به نمایش در میآید درک کرد که چقدر آن پریشانی، هیجان، شوخ طبعی در بازی بیل بخوبی لحاظ شده.
مشتزن در مقایسه با دیگر هم کیشانش حرف خاصی برای گفتن ندارد اما دور از این مقایسه میتوان به عنوان بک فیلم متوسط به آن نگاه کرد و از اعتیاد تا امید را با آن سفر کرد.
نظرات
اگر بتونید نقد های تدوینی فیلم های برتر دنیا و یا 250 فیلم برتر imdb رو پیدا کنید و بزارید خیلی عالی میشه