فیلم Chained ساختهی جنیفر لینج دختر دیوید لینج بزرگ، فیلم بزرگی از آب در نیامده است. Chained قرار است یک فیلم روانشناختی باشد با مایههایی از ترس و خشونت. راننده تاکسیای در هیبت یک قاتل سریالی در شهر پرسه میزند و قربانیان خود را صید میکند. اما این میان تصمیم میگیرد یکی از قربانیان خود را که پسر بچهای خردسال است را پیش خود نگه دارد تا حکم کنیز خانهاش را بازی کند. پسر بچه رفته رفته بزرگ میشود و زندگیاش را چیزی جز جنازههای زنان و دختران مسافر پر نمیکند. قاتل اما تصمیم دارد پسرک را که حالا تبدیل به جوانی رعنا شده جانشین خود کند.
Chained خوب شروع می شود. اما طولی نمیکشد که ریتم خود را از دست میدهد. فیلم با اینکه لبریز است از صحنههای تجاوز، اما این خشنوت را همواره با ایجاز به مخاطب انتقال میدهد.این تمهید هوشمندانه ای است که به رعب و وحشت فیلم میافزاید و تاثیر عمیقتری در ذهن مخاطب خود باقی میگذارد چرا که قسمتی از خشونت فیلم در تخیل او شکل خواهد گرفت.
لینج به خوبی ار پس کارگردانی این اثر برآمده. با اینکه لوکیشن محدود است اما کمتر شاهد نماهای تکراری هستیم. بیش از دو سوم فیلم در خانه قاتل میگذرد به رابطه بین او و پسرک میپردازد. و از همین حیث فیلم تا زمانی که یک “سریال کیلر” هست قابل ستایش است اما هر چه به سمت یک تیلیلر روانشناختی نزدیک میشود جذابیت خود را از دست می دهد.
منطق نخ نماشدهی روانشناختیای که علت تبدیل شدن این راننده را به چنین هیولایی واکاوی میکند به کررات در فیلمهای از این دست دیده شده و حاوی نکته جدیدی نیست. حتی غافلگیری آخر فیلم هم آنچنان که باید مهیج و شکآور در نیامده و نتوانسته فیلم را نجات دهد.
پایان فیلم حسی دوگانگی ایجاد میکند. نیمی ماجرای یک قاتل سریالیست که بعد از تجاوز به زنان آنها را به قتل میرسانده و دیگری رازی است که پسر جوان از آن مطلع میگردد تا علت تقدیر شومی که برایش رقم خورده را بیابد.