برای کسانی که قسمت اول خماری رو دیده باشند، تنها ذکر همین یک خط به عنوان خلاصه داستان کفایت میکند: این بار برادلی کوپر و رفیقاش در بانکوک پایتخت تایلند هنگ اور میشوند! با این تفاوت که دفعه قبل تاوان این خوش گذرانی مردانه یک دندان شکسته بود اما این بار بخاطر تزریق خوشنت به فیلم به یک انگشت بریده تبدیل گردیده.
مشکل بزرگ خماری دو دقیقا همین است که فیلم بجز لوکیشن جدید هیچ چیز دیگری ندارد. درواقع یک چیزهایی هم کم دارد. تنها عناصری که به قسمت دوم سهگانه تاد فلیپس اضافه شده شوخیهای جنسی و صحنه های مشمئز کننده سکسیست. البته توهین به کشور و فرهنگ تایلند رو هم به این معجون اضافه کنید.
برای رفتن به تایلند اینبار عروسی اد هلمز(دوست دندانپزشک) بهانهای میشود تا دوباره زاک با اضافه کردن معجونی به شیرینی دوستانش کاری کند که آنها فردا صبح خود را در یک خانه وسط شهر بانکوک بیابند. قسمت دوم خماری صرفا ساخته شده که پول به گیشه های سینما سرازیر کند اما برای اینکار همانند قسمت اول مواد لازم بکری را در اختیار نداشته به همین خاطر رو به بیپروایی در دیالوگ و صحنه های سکسی آورده است. فیلم خیلی طولانی و کش دار است، شوخی با قسمت قبل در فیلم در نیامده، آخر فیلم هم خیلی سردستی جمع میشود مضاف بر آن، بعد از اینکه همه چیز بخوبی و خوشی به پایان میرسد، 5 دقیقه دیگر را نیز باید تحمل کرد تا فیلمنامه نویسان بتوانند صحنهای را تدارک ببینند که دوربینی، موبایلی پیدا شود و همانند قسمت قبل مروری داشته باشیم بر اتفاقات شبی که برادلی کوپر و دوستانش دچار خماری شده بودند.
خماری2 هیچ چیز جدیدی ندارد، نه در کارگردانی و نه در داستان. البته توقعی هم از تاد فیلیپس و دوستانش نمیتوان داشت، بهرحال ایده خماری1 تمامی قدرتش مربوط به فرم روایی جدیدش در ژانر کمدی و همچنین تعلیق و شیوه رمزگشایی گرههای داستان بود که به تدریج توسط کاراکترهایش باز میشود. نکتهای که در خماری2 دانستنش باعث شده بخش عمدهای از جذابیت و تعلیق قصه از بین برود.
بهر حال هالیوود است دیگر، قانون نانوشتهای میگوید اگر فیلمی ساختی که توانستی از فروشش در گیشه 485 میلیون دلار سود خالص به دست بیاوری، سریع تلفن را بردار و سفارش نوشتن قسمت دوم و سوم آن را به همکاران فیلنامهنویست بده.