“دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد” نام رمان کم حجمی است از شهرام رحیمیان، نویسنده ایرانی مقیم آلمان. این کتاب به عنوان اولین اثرش در سال 1380 توسط نشر نیلوفر چاپ شد.
دکتر نون که از معتمدین مصدق به حساب میآمده، پس از کودتا 28 مرداد دستگیر میشود. در زندان او را شکنجه میدهند تا به یک مصاحبه رادیویی علیه مصدق تن دهد. اما او بخاطر قولی که به مصدق داده به هیچ عنوان زیر بار این خیانت نمیرود. تا اینکه بعد از سه ماه صدای شیون همسرش را از سلول کناری میشنود و
گمان میکند بخاطر مقاوت اوست که همسرش، ملکتاج هم مورد شکنجه قرار گرفته و از آنجایی که دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد، برای نجات او راضی به انجام مصاحبه میشود.
اما پس از آزادی متوجه میشود که همه آن صداهایی که میشنیده تنها یک صحنهسازی بوده و او فریب خورده است. عذاب وجدان تمام وجودش را فرا میگیرد. فکر اینکه چرا به خاطر ملکتاج به مصدق خیانت کرده یک لحظه راحتش نمیگذارد.
داستان با دو راوی اول شخص و سوم شخص روایت می شود، طوری که گاهی خط به خط دیدگاه ها جابهجا
میشوند و همین تکنیک باعث شده پریشانی و چند پارگی شخصیت دکتر نون به خوبی نمایان شود.
دکتر نون در واقع جزء سیاسیون دهه سی است که اصطلاحا از آنان به عنوان نسل شکست خورده یاد می شود. نسلی که بعد از دستگیری مصدق کنج انزوا اختیار کرد و تن به همکاری با رژیم کودتا نداد. دکتر نون در مقطعی از زندگی بین عشق و ایدئولوژی، عشق یعنی ملکتاج را انتخاب می کند. اما چندی بعد عذاب وجدان به سراغش می آید و سعی می کند با گوشه گیری از جامعه و طرد همسرش از خود انتقام بگیرد. انتقامی که در نهایت باعث تباهی زندگی خود و همسرش می شود.
بنظرم رمان “دکتر نون ….” بیشتر از اینکه یک رمان سیاسی باشد یک عاشقانه تلخ است. داستان تراژیک سیاستمداری که نتوانست عشق رو بدون سیاست زندگی کند. سرگذشت دکتر نون بیاختیار من را یاد شعر شاملو میاندازه:
هرگز کسی این گونه فجیع
به کشتن خود برنخاست
که من به زندگی نشستم